احساس غمگینی نمی کنم.

خیلی اوقات احساس غمگینی می کنم.

همیشه غمگین هستم.

به قدری غمگین هستم که نمی توانم تحمل کنم.

غمگینی

نسبت به آینده بدبین نیستم.

بیشتر از گذشته، نسبت به آینده بدبین هستم.

انتظار ندارم اوضاع بر وفق مراد من باشد.

احساس می کنم امیدی به آینده نیست و اوضاع فقط بدتر می شود.

بدبینی

احساس نمی کنم فردی شکست خورده ام.

بیش از آنچه سزاوار بودم،شکست خورده ام.

هر وقت به زندگی گذشته فکر می کنم جز شکست های زیاد چیزی نمی بینم.

احساس می کنم شخص کاملا شکست خورده ای هستم.

احساس شکست

به اندازه گذشته، از زندگی لذت می برم.

دیگر به اندازه گذشته از زندگی لذت نمی برم.

از چیزهایی که در گذشته از آنها لذت می بردم،خیلی کم لذت می برم.

اصلا نمی توانم از چیزهایی که قبلا از آنها لذت می بردم،هیچ لذتی ببرم.

نارضایتی

احساس گناه خاصی ندارم.

 در مورد خیلی از کارهایی که انجام داده ام،و یا باید انجام می دادم احساس گناه می کنم.

اغلب اوقات احساس گناه می کنم.

همواره احساس گناه می کنم.

احساس گناه

احساس نمی کنم دارم تنبیه و مجازات می شوم.

احساس می کنم ممکن است تنبیه شوم.

من انتظار تنبیه شدن را دارم.

احساس می کنم که دارم تنبیه می شوم.

انتظار تنبیه

همان احساسی را در مورد خودم دارم که همیشه داشته ام و از خودم مأیوس نیستم.

 اعتماد به نفسم را از دست داده ام.

از خود مأیوس شده ام.

از خودم بدم می آید.

دوست نداشتن خود

بیشتر از حد معمول، خود را مورد انتقاد و سرزنش قرار نمی دهم.

 بیشتر از گذشته از خودم انتقاد می کنم.

به خاطر تمامی اشتباهاتم، از خودم انتقاد می کنم.

برای هر چیز بدی که اتفاق می افتد خود را سرزنش می کنم.

خود سرزنشی

اصلا در فکر آن نیستم که به خودم آسیبی برسانم.

درباره ی اینکه به خودم آسیبی برسانم فکر می کنم،ولی این کار را نمی کنم.

دلم می خواهد خودم را بکشم و نقشه های معینی برای این کار کشیده ام.

اگر امکان داشت خودم را می کشتم.

افکار خودکشی

بیشتر از گذشته، گریه نمی کنم.

بیشتر از گذشته، گریه می کنم.

به خاطر هر چیز کوچکی گریه می کنم.

من در گذشته به راحتی می توانستم گریه کنم، اما حالا اگرچه می خواهم ولی نمی توانم.

گریه کردن

 بیش از حد معمول،بی قرار و تحریک پذیر نیستم.

احساس می کنم بیشتر از حد معمول،بی قرار و تحریک پذیر شده ام.

به قدری بی قرار و ناراحت هستم که نمی توانم آرام بگیرم.

 به قدری بی قرار و ناراحت هستم که باید دائما یا حرکت کنم یا به کاری مشغول باشم.

بی قراری

علاقه ام را نسبت به مردم و فعالیت ها از دست نداده ام.

در مقایسه با قبل،کمتر به مردم علاقه دارم.

بیشتر علاقه ام را نسبت به مردم از دست داده ام.

علاقه مند شدن به هر چیزی برایم دشوار است.

کناره گیری اجتماعی

 تقریبا به خوبی گذشته، تصمیم گیری می کنم.

تصمیم گیری برایم دشوار تر از حد معمول است.

بیشتر از گذشته، در تصمیم گیری مشکل دارم.

در گرفتن هر نوع تصمیمی مشکل دارم.

بی تصمیمی

احساس می کنم آدم ارزشمندی هستم.

 احساس نمی کنم به اندازه گذشته، ارزشمند و مفید باشم.

در مقایسه با دیگران، خود را کم ارزش تر می دانم.

بی نهایت احساس بی ارزشی می کنم.

بی ارزشی

من به اندازه گذشته انرژی دارم.

 نسبت به گذشته، انرژی ام کمتر شده است.

انرژی لازم برای انجام کارهای زیاد را ندارم.

انرژی انجام هیچ کاری را ندارم.

از دست دادن انرژی

در الگوی خوابم هیچ تغییری ایجاد نشده است.

کمی بیشتر از حد معمول می خوابم.

تا حدودی کمتر از حد معمول می خوابم.

خیلی بیشتر از حد معمول می خوابم.

 خیلی کمتر از حد معمول می خوابم.

یشتر اوقات روز را می خوابم.

صبح ها یک تا دو ساعت زودتر بیدار می شوم و دیگر نمی توانم بخوابم.

تغییر در الگوی خواب

بیش از حد معمول تحریک پذیر نیستم.

بیش از حد معمول تحریک پذیر هستم.

خیلی بیش از حد معمول تحریک پذیر هستم.

همیشه تحریک پذیر هستم.

تحریک پذیری

اشتهایم تغییری نکرده است.

اشتهایم کمتر از حد معمول است.

اشتهایم بیشتر از حد معمول است.

اشتهایم خیلی کمتر از حد معمول است.

 اشتهایم خیلی بیشتر از حد معمول است.

اصلا اشتها ندارم.

همیشه میل زیادی به غذا خوردن دارم.

تغییر در اشتها

 تمرکزم به خوبی گذشته است.

نمی توانم به خوبی گذشته، تمرکز داشته باشم.

 نمی توانم فکرم را روی موضوعی به مدت طولانی متمرکز کنم.

احساس می کنم نمی توانم روی هیچ چیزی به مدت طولانی تمرکز کنم.

 اشکال در تمرکز

 بیش از حد معمول، خسته یا کسل نیستم.

زودتر از حد معمول خسته یا کسل می شوم.

به قدری خسته یا کسل هستم که نمی توانم کارهایی را که قبلا انجام می دادم، انجام دهم.

 به قدری خسته یا کسل هستم که نمی توانم اغلب کارهایی را که قبلا انجام می دادم،انجام دهم.

خستگی پذیری

متوجه تغییر تازه ای در علاقه جنسی ام نشدم.

کمتر از گذشته به امور جنسی علاقه دارم.

در حال حاضر خیلی کم به امور جنسی علاقه دارم.

علاقه جنسی ام را کاملا از دست داده ام.

کاهش علاقه جنسی

آزمون افسردگی بک یکی از معتبرترین آزمون های روانی برای سنجش افسردگی می‌باشد و شامل 21 سوال است که برای نخستین بار در سال 1961 توسط آرون بک تدوین شد. لطفا هر گروه از سوالات را با دقت بخوانید و سپس در هر گروه یک جمله را که بهتر از همه گویای احساس شما طی 2 هفته گذشته تا به امروز است  را انتخاب کنید. اگر در یک گروه از جملات، چند جمله در مورد شما صدق می کند،جمله ای که از همه بیشتر درست است را انتخاب کنید و در هیچ یک از گروه جملات، بیشتر از یک جمله انتخاب نکنید.

شماره همراه خود را وارد کنید

اینترنت شما متصل نمی باشد

دریافت پیام