سلام. بنده پدری داشتم که از کودکی تا الان هیچگونه حمایت و توجهی بهم نداشت و حتی بین من و برادرم تفاوت میزاشت، همیشه تحقیرم میکرد و حس ناکافی بودن و بدرد نخور بودن و اضافی بودن بهم میداد (همه اینها تا این سن که رسیدم ادامه داره). اینا باعث شده تنفر شدیدی بهش داشته باشم و همیشه تو دلم بهش ناسزا میگم تا خودمو آروم کنم، این تنقر ریشه کرده توی ذهنم و باعث شده توی تمام مشکلات زندگیم مقصر بدونمش و توی دلم بهش ناسزا بگم. چطوری میتونم کاری کنم که فکرش و تنفرش از ذهنم بیرون بره تا بتونم راحت تر و با ذهنی آروم تر زندگی کنم؟
سلام. بنده پدری داشتم که از کودکی تا الان هیچگونه حمایت و توجهی بهم نداشت و حتی بین من و برادرم تفاوت میزاشت، همیشه تحقیرم میکرد و حس ناکافی بودن و بدرد نخور بودن و اضافی بودن بهم میداد (همه اینها تا این سن که رسیدم ادامه داره). اینا باعث شده تنفر شدیدی بهش داشته باشم و همیشه تو دلم بهش ناسزا میگم تا خودمو آروم کنم، این تنقر ریشه کرده توی ذهنم و باعث شده توی تمام مشکلات زندگیم مقصر بدونمش و توی دلم بهش ناسزا بگم. چطوری میتونم کاری کنم که فکرش و تنفرش از ذهنم بیرون بره تا بتونم راحت تر و با ذهنی آروم تر زندگی کنم؟
سلام و عرض ادب
در ابتدا امیدوارم حالتون خوب باشه و هم دردی بنده را پذیرا باشید.
مشکل شما باعث تاثیر مادام العمر بر حال و ساختار روانشناختی شما خواهد شد و تا مادامی که با پدرتون زندگی می کنید این اثر ویرانگر بر شما هست و حتما بر حال شما تاثیر جدی می گذارد که البته با تکنیک هایی می شود محیط رو مساعد تر کرد ولی درمان اصلی صورت نمی پذیرد.
در صورت نیاز حتما از یک متخصص حرفه ای کمک بگیرید که حداقل این شرایط براتون تسهیل بشه و این مدتی که کنار خانواده هستید با سلامت روان بیشتر و حال بهتری عبور کنید...
سلام دوست گرامی اینکه شما این توانمندي رو پیدا کنید که موضوعات گذشته که ریشه عمیقی در ذهن شما زده رو حل وفصل کنید لذا می بایست در جلسات مشاوره دقیقا بررسی وارائه راهکار صورت پذیرد
با سلام سعی کنید فلش بک به گذشته کمتر کنید علت اینکه الان دیگران و پدر را مقصر میدانید بیشتر همان افکاری هستن که احساس ناخوشایندی به شما میدهند با مشاوره میشه به شما کمک کرد که کمتر گرفتار این افکار بشوید و در نتیجه آرام آرام مشکل حل بشود
پدر شما دچار بیماری روانی سادومازوخیسم هستند و این بیماری در طول زمان باعث شده که شما دچار افسردگی ، سرخوردگی ، عدم اعتماد بنفس و در نهایت منجر به بیماری مالیخولیا بشوید.
پاسخ کاربران به این سوال
عرفان مصلحی - دکتری دکتر علوم اعصاب و روانشناس بالینی
2 ماه پیش
گفتگو با این مشاوردکتر رسول ملائی - دکتری روان شناسی تربیتی
2 ماه پیش
گفتگو با این مشاوردکتر مژگان جعفری - دکتری متخصص روانشناسی تربیتی
2 ماه پیش
گفتگو با این مشاورحسین درخشنده - کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
2 ماه پیش
گفتگو با این مشاوربرترین پزشکان
مهدی صفائیان فر
مشاهده پروفایلدکتری روانشناسی بالینی
میترا سجادیان
مشاهده پروفایلدکتری روانشناسی بالینی
الهه لطفی
مشاهده پروفایلکارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی
نجمه فراشیانی
مشاهده پروفایلکارشناسی ارشد مشاوره
زینب شهبازی
مشاهده پروفایلکارشناسی ارشد روانشناسی
به فــکر سلامــتیت بــاش!! با »حــال« پولش جـــور میشه
سرویس اقساطی برای خدمات پزشکی، دندانپزشکی و زیبایی
فرزانه فردوسی - کارشناسی ارشد خانواده
2 ماه پیش
گفتگو با این مشاوردکترمحمد حسین خانی - دکتری روانشناسی
2 ماه پیش
گفتگو با این مشاورحسین محمدی
2 ماه پیش
54698231
2 ماه پیش
54286032
2 ماه پیش